حتی با وجود این شواهد آشکار، امروزه مدل آبشاری باز هم به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرد. همان طوری که در شکل ذیل نشان داده شده است. با توجه به کمبودهای مدل آبشاری جای بسی تعجب است که چرا این مدل تا سال 2010 و حتی پس از آن هم مورد استفاده قرار می گیرد. شاید به دلیل وجود برخی دلایل قابل درک ذیل باشد:
- خود مدل برای برطرف کردن مسائلی که در گذشته وجود داشت متولد شده بود. یکی از این مسائل مربوط به نگرش «کد نویسی کن، خطای آن را برطرف کن، دوباره کد نویسی کن تا زمانی که آن قابل نگهداری باشد» بود.
- مدل به شدت منطقی و تجویزی است. در ابتد نیازمندی ها درک می شود پس از آن سیستم منطبق با نیازمندی ها طراحی می گرد و در نهایت سیستم پیاده سازی و آزمون می شود. چه چیزی می تواند عاقلانه تر و منطقی تر از این رهیافت باشد؟
- توسط این مدل نرم افزارهای بسیاری را عرضه کردایم و هنوز هم عرضه می کنیم. در نتیجه شرکت ها مدل های حاکمیتی پروژه و برنامه خود را حول چرخه نرم افزار معیوب شان ساخته اند. این مدل ها شامل مورد کسب و کار و تاییدیه ای سرمایه گذاری، نقاط عطف مرور پروژه و تضمین کیفیت و مواردی از این قبیل هستند.
- مدل آبشاری تداوم واقعیت بازار را منعکس می کند(مشتریان هنوز هم توافقاتی با تاریخ و نیازمندی های ثابت را بر روی تامین کنندگان تحمیل می کنند و احتمالا آن ها این کار را برای سال های آینده نیز ادامه خواهند داد. البته گاهی اوقات خود ما هستم که آن ها را بر روی خودمان تحمیل می کنیم)
(مدلی که در دهه 1970 ابداع شده است، به طوری که امروزه نیز استفاده می گردد)