داستان های کاربر، جایگزین چابک همه منظوره برای «نیازمندی های نرم افزار» هستند. داستان های کاربر در ابتدا توسط ایکس پی ایجاد شده اند. در چابک، داستان های کاربر اشیاء اصلی انتقال نیازمندی های مشتری از طریق جریان ارزش(از تحلیل نیازها تا کد و پیاده سازی) هستند. بر خلاف نیازمندی ها(شرح کاری که سیستم باید برای برآورده کردن نیازهای کسب وکار انجام دهد)، داستان های کاربر «عبارت های کوتاهی از هدف» هستند و آنچه که سیستم باید برای کاربر انجام دهد را توصیف می کنند. الگوی استانداردی که برای نوشتن داستان های کاربر استفاده می شود به صورت ذیل است:
به عنوان <نقش کاربر>، من می توانم <فعالیت> برای اینکه <ارزش کسب و کار>.
با این الگو، تیم می آموزد که بر روی نقش کاربر و مزیت کسب و کاری که کارکرد جدید فراهم می کند، متمرکز شود.