در فرایندهای تکراری یک جنبش هدفمندی را مشاهده کردیم که در این جنبش، نیازمندی های سنتی با طراحی زودهنگام کلان و دستاوردهای طراحی همانند مشخصات نیازمند ی های نرم افزار و مشخصات طراحی و دستاوردهایی از این قبیل که برای تعریف و کنترل پیاده سازی ها در مدل های آبشاری مورد استفاده قرار می گرفتند کنار گذاشته شدند. در فرایندهای تکراری به جای نیازمندی های سنتی از یک رهیافت «مبتنی بر اکتشاف» استفاده می شود. در این فرایندها، مستندات سبک وزن تر و مدل هایی همانند اسناد چشم انداز و مدل های موردکاربرد اعمال می شوند به طوری که این مستندات اساساً برای تعریف آنچه که باید ساخته شود، مورد استفاده قرار می گیرند. با توجه به درک اولیه ای که حاصل شد، خود فرایند تکراری برای کشف بسیار سریع «نیازمندی های واقعی کاربر» در تکرارهای نخستین اعمال می شود به گونه ای که این کار اساساً باعث کاهش ریسک کلی پروژه می گردد. به دلیل اینکه نیازمندی ها در تکرارهای نخستین به خوبی تعریف شده اند در فازهای بعدی پیاده سازی می شوند و برای تضمین انطباق سیستم با رفتارهای توافق شده، مورد آزمون قرار می گیرند.