از اوآخر دهه 1990 و در طول دهه جاری، فرایند نرم افزار هیاهوی بسیاری را از مدل های سبک وزن تر و بسیار تطبیقی تر شنیده است. با توجه به تغییرات اساسی که در الگوهای پیاده سازی نرم افزار همانند شیء گرایی، زبان های نسل سوم و توسعه آزمون محور ایجاد شد، این مدل ها مبتنی بر پایه اقتصادی گوناگونی بودند. این مدل ها اینگونه فرض می کنند که اگر با به کارگیری روشی که در آن با کمک ابزارهای توسعه و تجربه های درست، کدنویسی سریعا انجام گردد و سپس در کاربرد واقعی توسط مشتری ارزیابی و در صورت وجود مشکل بازآرایی لازم به سرعت انجام شود، مقرون به صرفه تر از روشی است که در آن همه نیازمندی ها زودهنگام پیش بینی و مستندسازی گردند.
در حقیقت تعدادی از این روش ها، شامل روش توسعه سیستم های پویا(DSDM)، توسعه ویژگی محور(FDD)، توسعه نرم افزار تطبیقی، اسکرام، ایکس پی، فرایند یکپارچه باز(Open Up)، فرایند یکپارچه رشنال چابک(Agile RUP)، کانبان، ناب، روش های کریستال و ... هستند.