همانطوری که احتمالا رویس پیش بینی کرده بود، مدل آبشاری برای پروژه های نرم افزاری بزرگ به خوبی کار نمی کرد و ما برای توسعه نرم افزار، زیر بار این مدل سخت تقلا می کردیم. نتایج آمارها در طول یک یا دو دهه گذشته خیلی خوب نبودند. به عنوان نمونه، استندیش گروپ در گزارش [Standish 1994] به موارد ذیل اشاره کرده است: 

  • 31 درصد از پروژه ها قبل از اینکه به اتمام برسند، کنسل شده اند.
  • 53 درصد از پروژه ها بیش از 189 درصد از تخمین شان، هزینه صرف کرده اند.
  • تنها 16 درصد از پروژه ها در زمان مقرر و با بودجه مصوب به پایان رسیده اند.
  • پروژه های تکمیل شده در شرکت های بزرگ تر تنها 42 درصد از ویژگی ها و کارکردهای اصلی خود را تحویل داده اند.

به علاوه، این آمارها نشان می دهند که برخورد غیر موثر با نیازمندی ها علت اصلی شکست پروژه ها بوده است، به دلیل اینکه سه فاکتور بسیار رایج ذیل باعث به وجود آمدن چالش در پروژه ها بوده اند. 

  • فقدان ورودی کاربر: 13 درصد از کل پروژه ها
  • نیازمندی ها و مشخصات ناقص: 12 درصد از کل پروژه ها 
  • تغییر نیازمندی ها و مشخصات: 12 درصد از کل پروژه ها